preloader

وبلاگ

Home » وبلاگ » برابری جنسیتی

برابری جنسیتی

امروزه برابری جنسیتی در ابعاد گوناگون اجتماعی و اقتصادی نه تنها به عنوان ضرورت اخلاقی بلکه به عنوان راهی به سوی آبادانی و پیشرفت ملت ها اهمیت ویژه ای دارد. زن در جامعه بشری و از ابتدای تاریخ تا کنون نقش پر رنگی داشته و باید گفت جامعه ی بدون زن همواره، جامعه ای خشک و بی روح بوده است. حال پس از گذشت قرن ها همچنان، زن، از ظلم جامعه و نابرابری عدالت در رنج است هر چند امروزه توانسته در بعضی از جوامع به بعضی از حقوق خود دست یابد ولی هنوز هم در عذاب شدید به سر می برد. زنان در جامعه بسته هرگز نمی توانند اعلام موجودیت کنند و اگر در بطن اجتماع نباشند هرگز نباید انتظار رشد و پیدایش توانایی های ذاتی را از آنان انتظار داشت. اکنون باید امید داشت تا با به کار گیری ویژگی های او به عنوان انسانی برابر و محق، جامعه به سوی قلمروی تازه ای از روابط یکسان میان دو جنس پای گذارد. حقوق برابر انسان همواره به معنای داشتن جامعه ای بهتر بوده و هر چه این حقوق با عدم تبعیض بیشتری همراه باشد اجتماع نیز روند قابل قبول تری به سوی قلل پیشرفت خ

خداوند متعال بر اساس حکمت بالغه خود  با تشکیل نظامی احسن و اصلح ، زن و مرد را از حیث ظاهری متفاوت آفریده است که این  تفاوت­های ظاهری موجب تفاوت­هایی در مسئولیت­های اجتماعی آنان می­شود. با توجه به نیاز خلقت و جوامع انسانی، خداوند مرد را با صفات و ویژگی هایی خلق کرد که بتواند در اموری سخت و طاقت­فرسا وارد شده و از عهده آن نیز به خوبی برآید و از سوی دیگر زن را با عواطف و احساساتی شگفت، ستودنی و بی­نظیر آفرید تا مسئولیت­های محوله را چه در جامعه و چه در خانواده به بهترین صورت به سر انجام رساند. جوامعی که این تفاوت­ها را در مرد و زن نادیده گرفته و بر این بوده اند.

آنها را در تمام جهات یکسان تلقی کرده و مسئولیت­های مشابه به آنان بدهند بزرگ­ترین اشتباه را مرتکب شده و ظلمی بی­حد روا داشته­اند. اینکه زن و مرد از لحاظ جسمی و روانی متفاوت آفریده شوند و به مقتضای طبیعت هر کدام وظایف و حقوق خاص خود را داشته باشند، عین عدالت و حکمت الهی است و چنانچه غیر از آن بود نظام اجتماعی بشر مختل می­شد. آنچه حائز اهمیت است تساوی هر دو جنس در ارتباط با مبدأ و اصول عالیه هستی و علی الخصوص حقوق اجتماعی است.

پس از قرن ها حکمرانی نظام مرد سالارانه در تمام جوامع و به خصوص جوامع سنتی، امروزه در جهان غرب و پس از تمام مبارزات و مصیبت‌ها، زن را در نقشی واقعاً قوی می‌یابیم. او باید در هر زمینه ای موفق باشد، حتی با وجود لفاظی‌های مخالفی که توسط رسانه‌های جریان اصلی پخش می‌شود و مورد تبعیض بسیار قرار می‌گیرد. با این وجود تفاوت­های بیولوژیک زن و مرد نمی­توانند و نباید به عنوان امتیاز و یا ضعفی برای هریک از دو جنس در بهره­مندی از حقوق و آزادی­ها تلقی شود. زن و مرد همواره برابر بوده، اما متفاوت هستند فلذا برابری در بهره­مندی از حقوق بنیادین انسانی به هیچ­وجه به معنای نادیده گرفتن تفاوت بیولوژیک و جسمانی زن و مرد نیست، بلکه به معنای برابر دانستن زن و مرد در ماهیت انسانی آنهاست.

 مبنای شریعت مقدس اسلام همواره کرامت انسانی فرد بوده است از این جهت در موارد زیادی نیز قرآن کریم انسان را مخاطب قرار داده است. شاهد این موضوع نیز تشکیل تفکر مدینه فاضله ی فارابی در دوران طلایی اسلام بوده که در این نظام، جنسیت و برتری جویی های نا معقول کنار رفته و تفکر انسان شناسانه فارق از جنسیت و تنها بر پایه فضایل انسانی شکل گرفته است. اگرچه از گذشته کلیشه های جنسیتی بر ناتوانی و منغعل بودن زنان تاکید داشته است، اما حقوق بشر، چنان­که از عنوان آن هویدا است، حقوق «انسان از آن جهت که انسان» است تعریف می­شود و نه حقوق انسان مرد یا حقوق انسان زن. برابری چه در بعد شکلی و چه در جنبه ماهوی آن از مفاهیم محوری است که بدون فهم عمیق آن درک دقیق و شایسته­ از حقوق بشر هرگز میسر نخواهد بود. باورها و اعمال اجتماعی مبتنی بر تبعیض جنسیتی، فعالیت زنان را محدود کرده و چون بی­دلیل اعمال می شوند، روشی برای تمایزگذاری میان دو جنس به شمار می­آیند. در عصر حاضر با توجه به تأثیر نامطلوب تجربه های تبعیض آمیز جنسیّتی بر سلامت روان زنان، لازم است ضمن آگاه کردن زنان از میزان شیوع این رویدادها در زندگیشان، آموزش هایی در سطح گسترده و درازمدت برای کاهش تصورات قالب آسیب رسان ارائه شود. تبعیض جنیستی از ریشه­های اجتماعی برخوردار است؛ زیرا جامعه­پذیری سبب می­شود تبعیض جنسیتی ناخودآگاه اعمال گردد و امری بدیهی به نظر رسد.

در قرون اخیر، توجه به مسائل زنان، عمدتاً از دو ناحیه مختلف و با اهداف متفاوت و گاه متضاد دنبال شده است؛ گروه اول، زنانی که به این باور رسیده بودند که در طول تاریخ، از جایگاهی فرو دست برخوردار بوده اند و باید مسیر حرکت تاریخ را به سمت تحقق عزت مندی و رشد و اقتدار زنان، هدایت کنند و گروه دوم، نظام سرمایه داری که با استفاده از فرصت، سعی در به خدمت گرفتن جنبش اجتماعی زنان در مسیر اهداف خود داشته است. اکنون با کلیه تحولاتی که در ارتباط با حقوق بشر و در راستای تحقق واقعی حقوق زنان صورت گرفته است همواره وضعیت ضعیف زنان و حالت نابرابر آنان نسبت به مردان، وضعیت و حالتی طبیعی و معمول توصیف می‌شود که آموزه های سنتی نیز آن را تجویز می‌کنند. زن غربی که شعار برابری حقوق، اشتغال، تحصیلات عالیه، مدیریت و مشارکت اجتماعی سر می داد، بالاخره به چشم خود دید که در آستانه قرن بیست و یکم، زن، که زمانی کنترل مصرف و مهم ترین عامل انتقال ارزش های اخلاقی به نسل آینده بود، به مهم ترین عامل مصرف زدگی، توسعه حرص و انتقال ارزش های لیبرالی بدل گشته است و کشورهایی نظیر کانادا، آمریکا و کشورهای اسکاندیناوی که از بالاترین شاخص های رسمی مورد نظر سازمان ملل در وضعیت زنان برخوردارند، بار بحران های خانوادگی و اخلاقی بزرگی را بر دوش می کشند و از جهت دیگر، جهان معاصر، شاهد وضعیتی چنان آشفته است که در طول تاریخ حیات بشری، بی سابقه و یا کم نظیر بوده است. پیرو این بحث شایان ذکر است که در میان اسناد حقوق بشر اسلامی موارد مختلفی را می توان نام برد که به حقوق زنان توجه داشته اند. از آن جمله می توان به اعلامیه حقوق بشر اسلامی و اعلامیه حقوق بشر قاهره اشاره داشت. اعلامیه حاضر به مثابه سند مورد اجماع کشورهای اسلامی، فهرستی از حقوق بشر را با توجه به موازین دین مبین اسلام فراهم نموده و مواد ۵، ۶، ۷ و ۱۸ خود را مشخصاً به ابعادی از حقوق زنان اختصاص داده است.

در جهان امروز خصوصاً در کشور های غربی نه تنها به هویت حقیقی زن توجه نشده و جایگاه اصیل و واقعی او شناخته نشده، بلکه تحت عنوان دفاع از حقوق و ادعای تساوی حقوق زن و مرد، بدترین و سهمگین ترین ضربه ها بر هو یت زن وارد شده است و کاملاً او را تبدیل به کالایی مصرفی نموده است.

نابسامانی زن و سلب حقوق او جامعه را دچار سردرگمی و تنش ساخته که مسلماً این روند نامطلوب نافی حقوق بشر می باشد. پس مهمترین رکن تبیین حقوق، شناخت دقیق ماهیت و فطرت کسانی است که حقوق آنان مدنظر قرار گرفته است.

 برخی از مصادیق حقوق زنان همچون، حق برخورداری از امنیت، تساوی در برابر قانون، حق انتخاب، حق انتخاب شدن، حق اشتغال، حق برخورداری از محاکمه عادلانه، حق تابعیت، حق تحصیل و آموزش، سبب تشکیل  یکی از ضرورت های جدی در عرصه پژوهش و تحقیق، نقد و بررسی اسناد بین المللی گردیده است و در پی آن سازمان های بین اللملی در تلاش بوده اند تا مهم‌ترین ابعاد و مؤلفه‌های حقوق زنان را در تمامی جوامع استنتاج کنند.از دیگر حقوق مطرح شده می توان به تساوی حقوق زوجین در خانواده اشاره نمود که امروزه برابری قانونی زن و مرد در حقوق خانواده از جمله در حین نکاح، دوران زوجیت و انحلال آن از تبعات ضروری اصل عدم تبعیض می‌باشد.

 با تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر برای اولین بار در سال ۱۹۴۸، برابری زن و مرد در امور خانواده در سندی مهم و جهانی انعکاس یافت و پس از آن در سال ۱۹۶۶ میثاقین حقوق مدنی، سیاسی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سطحی کارآمدتر تساوی زن و مرد در خانواده را مد نظر قرار دادند. پیرو این مهم کمیته رفع تبعیض علیه زنان در توصیه‌نامه شماره ۲۱ خود اشعار می دارد، بدون وجود برابری زوجین در تکالیف خانوادگی، تربیت فرزند و مدیریت خانواده، حصول به بهزیستی روانی، جسمی، آموزشی و اقتصادی زن غیرممکن خواهد بود.

نخستین حقی که در گستره حقوق خانواده عرض اندام می‌یابد عبارتست از حق برابر زنان و مردان به ازدواج و تشکیل خانواده. بر اساس قواعد بین‌المللی حقوق بشر،‌ این حق اولاً مستلزم آن است تا تمامی زنان و مردان بتوانند، بدون هیچ مانع و محدودیتی از حیث نژاد،‌ قومیت، ملیت،‌ زبان،‌ مذهب و… با یکدیگر وارد رابطه زناشویی شده و ثانیاً حق ازدواج خویش را با رضایت کامل و آزاد، عینیت بخشیده و در راستای امحاء موانعی گام بردارند که حق آزاد و کامل فرد به ازدواج و تشکیل خانواده را نقض می‌کند.

همچنین دولت‌ها در راستای تحقق این بعد مهم از حقوق خانواده باید به تعهدات مهمی همچون موارد ذیل، جامه عمل پوشانند:

  1. تحقق حق ازدواج بدون محدودیت از حیث نژاد، تابعیت، مذهب و ملیت و…
  2. به رسمیت شناختن حق نکاح و تشکیل خانواده برای زنان و مردان از حین رسیدن به سن ازدواج و همچنین ازدواج توام با رضایت آزادانه و کامل.
  3. تساوی زوجین برای عقد ازدواج.
  4. لزوم حمایت برابر از زنان و مردان در مقابل ازدواج زودهنگام و اجباری.

 فرهنگ غالب اکثر جوامع، زن را در درجه دوم اهمیت قرار می‌دهد و یقیناً این گزاره به نتیجه عدم تساوی حقوقی زن و مرد منجر خواهد شد، و به طور خاص در سطح روستاها، زن را عملاً به ابزار صرف تولید مثل مبدل ساخته و وظیفه مهم او را نه عمدتاً امور اجتماعی و فرهنگی، بلکه خانه‌داری و مادری می‌دانند، از این جهت زن اساساً فاقد قدرت تصمیم‌گیری یا واجد قدرت تصمیم‌گیری اندک در خصوص تعداد فرزندان، فواصل بارداری و… می‌باشد. این مسأله به ویژه در مناطق روستایی جهان بعد جدی‌تری به خود می‌گیرد.

به طور کلی حقوق بشر هرگونه تبعیض علیه زنان را که مانع برخورداری آنها از هر یک از نسل های حقوق بشر و آزادی های بنیادین شود را منع کرده است. با وجود تعهدات بین المللی دولت ها بر ارتقای برابری در برخورداری از حقوق بشر و با وجود تلاش های درخور توجه، هم چنان این حقیقت تلخ وجود دارد که شرایط زندگی زنان تقریباً در تمامی شاخصه‌های رفاه اجتماعی نسبت به مردان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست، هر چند باید توجه داشت که  زنان در اسناد بین الملل از حق برابری در اشتغال و حقوق برخوردار هستند. برمبنای قانون مبارزه با عدم تبعیض جنسیتی و کنوانسیون حقوق تجارت بین الملل در همه رده های شغلی زنان از حقی برابر با مردان در اشتغال برخوردارند.

با اجرایی شدن این مصوبات اندیشمندان و فعالان مدنی بی‌شماری در تلاش بوده تا مهم‌ترین هسته جوامع خود را از بحران‌ها و مسائل نوین پدید آمده با موفقیت برهانند و آثار مطلوب مادی و معنوی برای نسل کنونی و نسل‌های آتی به ارمغان بیاورند. تلاش بر اینست تا کیان خانواده و نقش آفرینی اساسی آن در روند تکامل مادی و معنوی جامعه مورد حفاظت قرار گیرد. اسناد عام و خاص بین‌المللی در زمینه‌ی حمایت از خانواده تدوین شده‌اند و سازمان‌های بین‌المللی اعم از جهانی و منطقه‌ای برای احترام به حقوق خانواده در زمان صلح و جنگ اقداماتی را به انجام رسانده‌اند و اقشار آسیب‌پذیر مانند زنان، کودکان، سالمندان و معلولان خصوصاً در دوران مخاصمات مسلحانه مورد حمایت اسناد و سازمان‌های بین‌المللی قرار گرفته‌اند.

 اسلام نیز خانواده را از مهم‌ترین و اساسی‌ترین واحدهای اجتماعی می‌داند که بنای آن بر الفت و همدلی و همدمی استوار گشته و این بنا محبوب‌ترین بناها در پیشگاه خداوند است زیرا روابط آن بر مودت و رحمت پایه گذاری شده و گرمی کانون خانواده مورد توجه عمیق اسلام می‌باشد.

برخی کارکردهای متنوع خانواده از منظر اسلام عبارتند از: حمایت از زن و شوهر در اسلام، رشد و تکامل شخصیت زن و مرد، حمایت معنوی، حمایت عاطفی، حسن معاشرت، پرداخت نفقه، تمکین، حق حیات کودک و نهی از قتل کودک، حمایت از خویشاوندان و صله رحم، که در آیات و روایات و سیره معصومین مورد توجه جدی قرار گرفته است.

امروزه به منظور ایجاد بستری مناسب برای اجماع جهانی در تنظیم منشور خانواده و تأکید تمامی دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی بر ارج نهادن به این نهاد بنیادین و ارتقاء جایگاه والای خانواده به عنوان باهویت‌ترین نهاد اجتماعی و نهایتاً تدوین پیش نویس و طرح آن در سازمان‌های جهانی، منطقه‌ای از جمله سازمان کنفرانس اسلامی کارهای زیادی انجام پذیرفته است. از این جهت است که خلاءهای هنجاری و اجرایی در سیستم حمایت بین‌المللی از خانواده ضرورت ایجاد یک سند الزام آور را دامن زده است. زیرا خلاءهای موجود بر کرامت انسانی و رعایت قواعد حقوق بشری تأثیرگذار است و این حیطه نیاز به آگاه سازی حداکثری دارد، به گونه ای که افکار عمومی به این مسئله حساس شود و خلاءهای موجود احصاء شده و یک معاهده بین‌المللی با ساز و کار هدفمند برای حمایت از حقوق خانواده به وجود آید.

با وجود آنکه در عصر حاضر اسناد بین‌المللی در زمینه‌های رعایت حقوق اساسی بشر، نظیر اعلامیه جهانی حقوق بشر و اسناد مختلفی در خصوص حقوق کودک و زنان داریم، لذا برخی از این اسناد در عمل سبب استحکام و ارتقای خانواده نشده اند و برخی دیگر نیز با موضع گیری‌های کشورهای قدرتمند از جمله آمریکا مواجه شده اند. متأسفانه تا امروز سند و منشوری برای خانواده که سر منشاء همه این اعضا باشد تدوین نشده است و این امر بیانگر آن است که هنوز سیاست‌گذاران جهانی و سازمانهای بین‌المللی خواسته یا ناخواسته پی به اهمیت این نهاد بنیادین نبرده‌اند. در هرحال جایگاه والای خانواده، به عنوان با هویت‌ترین نهاد اجتماعی از نخستین روزهای پیدایی بشر بر عرصه خاک و اولین شگفتی‌های اندیشه بشری در گستره عظیم تاریخ خرد و آگاهی، همواره بخش قابل توجهی از اشتغالات فکری انسان را تشکیل می‌داده است.

بنابراین یکی از ایرادات این است که عمدتاً به موضوع حقوق بشر، به طور انفرادی و بدون در نظر گرفتن چارچوب خانواده و رعایت مصالح و منافع دیگر اعضای خانواده، نگریسته می‌شود که این امر، پیامدی جز ایجاد تزلزل در استحکام روابط خانوادگی و تمایل به سوی فردگرایی افراطی نخواهد داشت. این ایراد جدی ای است که اکنون می‌توان پس از نزدیک به گذشت نیم قرن از نهادینه شدن اسناد و سازوکارهای حقوق بین الملل بشر، در این نظام وارد کرد. فلذا پیشنهاد می‌شود در تنظیم پیش نویس منشور خانواده این مسئله اساسی لحاظ شده و جایگاه رفیع خانواده در تأمین امنیت، شادی و نشاط و مبتنی بر حمایت از تمامی اعضای خانواده باشد. و در بردارنده ابعاد مختلف زندگی خانوادگی از جمله ابعاد اجتماعی، حقوقی، سلامت بوده و همچنین برنامه‌ها، سیاست‌ها و تعاریف موجود در این سند لزوماً میبایستی از انعطاف‌پذیری لازم برخوردار، و به تنوع فرهنگی توجه نمود تا دولت‌ها با سهولت بیشتری بتوانند خود را با آن هماهنگ ساخته و به آن ملحق شوند.

اکنون به جاست سخن خویش را با جمله ای  از قول فیلسوف شهیر فرانسوی، شارل دو مونتسکیو  که در روح القوانین سخنی نغز بیان داشته به سرانجام رسانم و خاطر نشان کنم که می گوید:

 «هیچ‌ واژه‌ای‌ به‌ اندازه‌ واژه‌ آزادی‌ ذهن‌ مردم‌ را به‌ خود جلب‌ نکرده‌ است‌ و هیچ‌ واژه‌ای‌ هم‌ مانند آزادی‌ به‌ معانی‌ مختلف‌ به‌ کار نرفته‌ است…».

 این سخن ساده اما عمیق دشواری هدف مد نظر را به خوبی آشکار نموده. در نهایت امید است روزی برابری زن و مرد رویا نباشد و هیچ انسانی در اسارت جنسیت، نژاد، جغرافیا و یا هر عاملی که به واسطه آن، امتیازات و حقوق فطری خویش را از دست داده و یا محدود شده است قرار نگیرد.

Rate this post
سبد خرید
شروع به تایپ کردن برای دیدن پستهایی که دنبال آن هستید.